به گزارش قدس آنلاین، سید عباس صالحی به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت ارشاد کابینه دوازدهم معرفی شد. صالحی، پیش از اینکه به عنوان معاون فرهنگی وزارتخانه ارشاد در دولت یازدهم انتخاب شود، یک آدم بی سروصدا اما فعال در عرصه فرهنگ و مدیریت مدیریتی بود. او که دکترای فلسفه دارد و دروس حوزوی را تا سطح خارج خوانده است، در تمام سالهای پیش از ورودش به وزارت ارشاد، به کار تألیف و تحقیق مشغول بود. اگرچه در آغاز فعالیتش، برخی بر این انتخاب ایرد گرفتند که صالحی، مدیر اجرایی نیست اما عملکرد او در معاونت امورفرهنگی، اهالی فرهنگ و کتاب را تا حد زیادی راضی کرده است.
درباره این گزینه پیشنهادی و انتظارات از وزیر ارشاد کابینه دوازدهم با اصحاب فرهنگ و هنر گفتوگو کردیم. دکتر حسن بنیانیان، فعال فرهنگی در این باره میگوید: رسالت وزارت ارشاد این است که کارکرد فرهنگی دولت را شناسایی و اصلاح کند، قبل از اینکه فرهنگ عمومی را اصلاح کند. طبیعتا وزیری که این ظرفیت را داشته باشد باید برای سکانداری وزارتخانه انتخاب شود.
او با بیان اینکه همه وزارتخانههای ما به صور مختلف، در تحولات فرهنگی کشور نقشآفرینند با اشاره به تأکیدات رهبری بر لزوم پیوست فرهنگی، خاطرنشان میکند: اولین جایی که باید در این باره مطالبهگر باشد، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است زیرا دولت نقش مهمی در تغییرات فرهنگی کشور ایفا میکند که این نقش هیچ جا مورد ارزیابی و اصلاح قرار نمیگیرد و مورد غفلت وزارت ارشاد قرار گرفته است. به باور این کارشناس فرهنگی، وزارت ارشاد به جایی تبدیل شده که پول نفت را بگیرد و بین هنرمندان توزیع کند تا آنها از دولت راضی باشند. به همین دلیل، وزارت ارشاد نقش حداقلی در فرهنگ جامعه ایفا میکند. امیدواریم هر کسی که وزیر میشود، یکی از وظایف اصلی خودش را اصلاح کارکردهای وزارتخانههای مختلف در تحولات فرهنگی قرار بدهد. بنیان با تأکید بر انتخاب یک شخص فرهنگی برای وزارت ارشاد میگوید: هیچ کس نمیتواند مدعی شود که از عالم سیاست دور است مگر اینکه افق دیدش آنقدر بالا باشد که خودش را درگیر جریانات سیاسی و باندی نکند بلکه یک مکتب فکری متعالیتر داشته باشد. اگر چنین وزیری پیدا شود، برای وزارت ارشاد یک امتیاز است، این موضوع هم در انتخاب معاونانش مشخص میشود که آیا به جریانهای سیاسی باج میدهد یا شایسته سالارانه انتخاب میکند.
گزینهای خوب برای وزارت ارشاد
سعید بیابانکی، شاعر دراین باره میگوید: تصور میشود که همه بار فرهنگ مملکت روی دوش وزارت ارشاد است درحالیکه نهادهایی مثل صداو سیما، آموزش پرورش، وزارت علوم و غیره هم متولی فرهنگ هستند اما چون وزیر ارشاد، تنها شخصی است که میشود از او سئوال کرد، تصور میشود که وزارت ارشاد باید به تنهایی بار بزرگ فرهنگی کشور را به دوش بکشد که این تصور غلطی است. وی با بیان اینکه وزارت ارشاد، یک وزارتخانه ناظر است و نه مولد و مجری، خاطرنشان میکند: این وزارتخانه خودش کتاب چاپ نمیکند، فیلم نمیسازد یا کنسرت برگزار نمیکند. وزارت ارشاد بر بخش خصوصی نظارت میکند و زمانی میتواند موفق باشد که کارهای مهم فرهنگی کشور را به بخش خصوصی و مردم واگذار کند و ناظر باشد. وزارت ارشاد باید در حوزه فرهنگ الگوسازی کند تا بخش خصوصی از آن تبعیت کند.
بیابانکی درباره انتخاب عباس صالحی به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی میگوید: من آقای صالحی را به خوبی میشناسم، گزینه بسیار خوبی برای وزارت ارشاد است چون از خانواده فرهنگ است. به گفته او، وزرای پیشین ارشاد به جز چند مورد استنثا، آدمهای فرهنگی نبودند و بیشتر مدیران سیاسی و ستادی بودند اما آقای صالحی، شخصی فرهنگی است که در حوزه کتاب، صاحبنظر است و دارای سوابق خوبی است. این شاعرادامه میدهد: اقدامات خوبی در حوزه کتاب در زمان حضورشان در معاونت فرهنگی انجام شده که اهالی کتاب در مجموع، راضی بودند. آقای صالحی، آدمی است که کم حرف میزند و بیشتر اهل عمل است و بسیاری از اهالی فرهنگ، نظر مثبتی روی ایشان دارند.
مدیران فرهنگ، فرهنگی نیستند
سعید ابوطالب، مستندساز و نماینده پیشین مجلس در باره وظایف پیش روی وزیر ارشاد دولت دوازدهم میگوید: موضوع فرهنگ، نه تنها در دولت فعلی که در دولتهای قبل هم مورد بیتوجهی قرار گرفته بود. در دولت مهرورزی، فقط به توسعه زیرساختهای فیزیکی توجه میشد مثل ساخت سینما یا ورزشگاه اما اینها ربطی به فرهنگ ندارد، فرهنگ از جنس ایمان و باور است.
او اضافه میکند: اگر در دولتهای پیشین به ذات فرهنگ توجهی نمیشد چون مدیران فرهنگ، فرهنگی نبودند. اصحاب فرهنگ و هنر انتظار دارند که وزیر فرهنگ و مدیران فرهنگی، از جنس فرهنگ و هنر باشند چه بهتر که یک نویسنده، موسیقی دان، کارگردان، شاعر و کسی که از جنس فرهنگ و هنر است، تولیت فرهنگ را برعهده بگیرد نه اینکه از اصحاب فرهنگ به عنوان ابزار سیاسی استفاده کنند. وی با بیان اینکه در بیشتر دولتها، سیاسیون از اصحاب فرهنگ و هنر به عنوان ابزار سیاسی استفاده میکردند، تأکید میکند: هیچ کس به موضوع فرهنگ، توجه نمیکرد مثلا ساخت سینما یا کتابخانه، به معنای رشد فرهنگی است؟ جامعه فرهنگیتر یعنی جامعهای که معتقدتر شده باشد منظورم موحدتر نیست بلکه جامعهای که به آرمانها و ارزشهایش باورمندتر شده باشد. چقدر این اتفاق افتاده است؟
ابوطالب یادآور میشود: در دولتهای قبل، افرادی که متولی فرهنگ میشدند، خودشان فرهنگی نبودند و گاهی آدمهای امنیتی و نظامی، سکاندار وزارتخانه فرهنگ و ارشاد اسلامی میشدند، این افراد در جای خودشان قابل احترامند ولی وقتی وارد حوزه فرهنگ میشوند، نگاه امنیتی و سیاسی دارند که باعث میشود مشکلات حوزه فرهنگ را بیشتر کنند. او در پایان تأکید میکند: باید با ادبیات فرهنگی با مردم سخن گفت، جامعه فرهنگی یعنی جامعه اخلاقیتر در حالیکه در همه این سالها، برنامههای بالادستی برای توسعه اقتصادی بوده و نه توسعه فرهنگ.
نظر شما